بنام الله که ارامش بخش جانهاست جرایم سخت این روزها رسانه های ارتباط جمعی خبر های های ناگوار ی مبنی بر تجاوز فردی و دسته جمعی به نوامیس مردم ، قتل با سلاح سرد و گرم ، زورگیری ، خشونت و درگیری های خیابانی و ... را به اطلاع مردم میرساند که بسیار تاسف انگیز است . این اتفاقات زمانی رخ میدهد که قوه محترم قضاییه برای جرم های مشابه که در سال های گذشته رخ داده مجازات اعدام را حتی در ملاء عام به اجرا گذاشته ولی با توجه به مجازات فوق باز شاهد جرایم خشن از طرف افراد در جامعه میباشیم براستی ریشه این نوع جرایم در چیست ؟ چرا بعضی افراد از جامعه با توجه به اینکه میدانند قانون برای ارتکاب چنین جرایمی چه مجازات سختی را به اجرا میگذارد باز دست به خشونت میزند که نتیجه آن جریحه دار شدن جامعه و تشویش ازهان عمومی ، به ماتم نشاندن خانواده ها و ریختن خون بیگناهان و از دست رفتن حقوق حقه انسانهاست . اگر بخواهیم ریشه این خشونت ها را رد یابی کنیم در درجه اول باید به سرخوردگی های اجتماعی اشاره کرد که خود ناشی از بی عدالتی در اجتماست . بحث عدالت در قوانین اجتماعی از جایگاه والایی برخوردار است بیشتر دست اندرکاران مسایل اجتماعی مثل جامعه شناسان ، روان شناسان ، حقوقدانان ، کارشناسان علوم اجتماعی در این خصوص متفق القول هستند که باید عدالت اجتماعی در جامعه جدی گرفته شود و حقوق افراد به رسمیت شناخته و حد اقل های زندگی انها تامین گردد و در توزیع امکانات کشور از جمله شغل مناسب ، امکان تحصیل ، و کسب درآمد ، تمامی افراد جامعه مد نظر قرار گیرند نه فقط عده ای از این امکانات برخوردار و عدهای بی بهره گردد . بی توجه نسبت به نیازهای افراد جامعه ایجاد یاس ، نا امیدی ، بدبینی نسبت به مسئولین را در برخواهد داشت که کمترین ضرر آن در هم شکستن شخصییت و کرامت انسانها ، خمودگی ، بیحالی ، روزمره گی ، از دست دادن نشاط و پویایی ، و سوق دادن افراد بسوی عوامل خطر آفرین مثل اعتیاد میگردد . اکثر تحلیل گران مخصوصا روانشناسان ، جامعه شناسان ، ریشه بیشتر خشونت های اجتماعی ، طلاق ها ، سرقت ها و دیگر بزهکاریها را اعتیاد افراد به مواد مخدر ، مصرف قرص های روان گردان میدانند که این معظل خود ناشی از بی توجه ای مسولین به عدالت اجتماعیی ، نابسامانی های اقتصادی ، تامین نبودن معیشت خانواده ها ، اختلاف شدید طبقاتی در بین اقشار جامعه است البته مشکلات دیگر را از جمله تهاجم فرهنگی از طرف بیگانگان داخلی و خارجی نباید نادیده گرفت و این موضوع بسیار مهم است چون در تهاجم فرهنگی در یافت های افراد جامعه بخصوص نوجوانان و جوانان از طریق برنامه های ماهواره ای ، اینترنت ، تلفن های همراه و با دریافت هایشان از طریق خانواده ها متناقض میگردد بطوریکه اکثر خانواده های با نداشتن توانایی و دانش لازم نمی توانند زمینه این در یافت ها را برای فرزندان خود فراهم و آنها را نسبت به تبعات آن مقاوم نمایند بطوریکه بعد از مدتی افراد نسبت با فرهنگ جامعه خویش به جنگ و خصومت بر میخیزند دلایل دیگری که بروز پرخاشگری و ارتکاب جرایم سخت میتوان به آن اشاره کرد شیوه های غلط فرزند پروری شیوه هایی که که در آن والدین به ارضای بیش اندازه نیازهای فرزندان خود میپردازند و از این طریق باعث میشوند که شخصیت فرزندان آنها پخته نشود و در چنین جامعه ای شاهد رشد خود محوری فرزندان خواهیم بود که افراد برای رسیدن به خواسته های خود حاضرند دست به هر کاری بزنند و علت دیگر خشونت ها پدیده تسهیل اجتماعی یا مطرح ساختن رفتار های نابهنجار و نمایش آنها در سطح وسیع در نمایشهای تلویزیونی پرداختن بیش از اندازه ان در جراید و مطبوعات و سهل الوصول بودن در یافت این اطلاعات در تلفن همراه و اینترنت غیره است که باعث میشود حساسیت ها نسبت به موضوع جرایم خشن کم و نوعی کرختی عاطفی در بین افراد پدید آید برای رهایی جامعه از معظل خشنونت و جنون های آنی و در امان ماندن از تبعات تهاجم فرهنگی چه راهکارهایی را باید بکاربست ؟ بنظر میرسد اولین کار این است که مسئولین محترم کشور بحث عدالت اجتماعی را جدی بگیرند به هیچ عنوان نسبت به این موضوع بی تفاوت نباشند چرا که بی تفاوتی و سهل انگاری در این خصوص پیامد هایی را در برخواهد داشت که برای کنترل آن باید برای افزایش نیروهای پلیس و دستگاه قضایی و امنییتی با صرف هزینه های هنگفت همت گماشت که این ، راه حل قضیه نخواهد بود دومین راه حل آمادگی و آموزش خانواده ها در برابر تحاجم فرهنگی است ، باید خانواده ها آموزش ببیند مهارت های تربیتی را یاد بگیرند باید بدانند که چگونه با فرزندان خود رفتار کنند به هیچ وجه در تربیت فرزندان خود به خشونت متوصل نشوند با آموزش مهارتهای زندگی کردن میشود جلوی خیلی خشونت ها ، درگیری ها ، طلاق های ، قتل ها و غارت ها را گرفت و برای این آموزشها باید تمام دستگاهای فرهنگی کشور مثل مدارس ، دانشگاه ها ، صدا و سیما ، مطبوعات ، محیط های فرزشی را با تمام ظرفیت آنها بکار گرفت و در برنامه درسی دانش آموزان و دانشجویان برنامه های تربیتی را گنجاند و آنان را از آسیب های اجتماعی و خطرات ناشی از آن آگاه ساخت راه حل مقابله به آن را تیز آموزش داد و در کنار کار فرهنگی کار اقتصادی را نباید فراموش نمود برنامه ریزان اقتصادی باید تمام توان خود را صرف کنند که خانواده ها برای تامین معییشت خود با مشکل روبرو نباشد تا جایی که اختلاف طبقاتی به حد اقل برسد و این ممکن نخواهد شد مگر اینکه نیازی های اساسی خانواده ها مورد توجه قرار گیرید نه جایگاه تحصیلی و شغلی آنها چرا که همه افراد در جامعه نیاز های مشابهی دارند مثلا بحث هزینه خواراک و پوشاک ، مسکن ، تحصیل ، بهداشت و درمان و گردش و تفریح و .... برای همه خانواده ها وجود دارد نمی توان بعضی از خانواده ها را با توجه به شغلشان و یا نوع تحصیلاتشان مستثنی نمود و با وضع قوانیین تبعیض آمیز سطح درآمد قشری از جامعه را افزایش داد و اقشار زیادی را از در آمد کافی محرم نمود و با این کار اختلاف طبقاتی را دامن زد به امید روزی که در جامعه اسلامی شاهد هیچگونه جرمی نباشیم